علاوه بر لابی بزرگش که پر است از آدمهای ریز و درشت از ملیتهای مختلف، حیاط هم غلغله است. غلغله آدمهایی که هرکدام از جایی و نژادی هستند، میخندند و سرخوشاند و گوش سپردهاند به نوای موسیقی و چشم دوختهاند به دیوارهای نقاشیشده و گرافیتیهای زیبا. اینجا درست شبیه اجلاس سالیانه سازمان ملل متحد است. با این تفاوت که نه کسی میخواهد بحران برمه و یمن را حل کند، نه کسی دغدغه تحریم دارد، و نه کسی میخواهد جنایتهایش را توجیه کند... سیاست جایش را به آرامش داده و لبخند زبان مشترک همه آدمهاست. اینجا دندانها برای فشار آوردن بر خرخره کسی ماموریتی ندارند. ماموریتشان این است که بیرون بیفتند و سفیدیشان را در شامگاه پاییزی نیمه نوامبر به رخ بکشند.
کتاب بی زمستان سفرنامه و عکسهای تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان نوشته منصور ضابطیان توسط انتشارات مثلث در ۱۴۴ صفحه چاپ شده است.